وحشی بافقی
ما چون ز دري پا كشيديم ، كشيديم
اميد ز هر كس كه بريديم ، بريديم
دل نيست كبوتر كه چو بر خاست نشيند
از گوشهْ بامي كه پريديم پريديم
رم دادن صيد خود از آغاز غلط بود
حالا كه رماندي و رميديم رميديم
كوي تو كه باغ ارم و روضه خلد است
انگار كه ديديم ، نديديم نديديم
صد باغ بهار است و صلاي گل و گلشن
گر ميوهْ يك باغ نچيديم نچيديم
وحشي سبب دوري و اين قسم سخن ها
آن نيست كه ما هم نشنيديم ، شنيديم
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳۹۲/۰۵/۱۰ ساعت 13:7 توسط حسن محمدی اندرود
|