افسر شهیدی
روزی كه از تو جدا شم، روز مرگ خنده هامه
روز تنهایی دستام، فصل سرد گریه هامه
توی اون كوچه ی غمگین، جای پاهای تو مونده...
هنوز هم اون بید مجنون، عكس قلبت رو پوشونده
بعد تو گریه رفیقم، غم تو داده فریبم
حالا من تنها و خسته، توی این شهر غریبم
توی این شهر غریبم، توی این شهر غریبم
تو و خوشحالی و امید، من و تنهایی و حسرت
تو در باغ پر از گل، من یكی توی شهر غربت
روح من همسفر غم، توی شهر غصه پوسید
قلب من همراه قلبت، پاك و پر گلایه پوسید
بعد تو گریه رفیقم، غم تو داده فریبم
حالا من تنها و خسته، توی این شهر غریبم
توی این شهر غریبم، توی این شهر غریبم...
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۸ ساعت 10:34 توسط حسن محمدی اندرود
|